Blugrana

نوشته های یه دیوانه ابی شرابی:)

Blugrana

نوشته های یه دیوانه ابی شرابی:)

جنون در نیوکمپ|شب هایی برای ثبت در دل تاریخ

چهارشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۹، ۰۵:۴۷ ب.ظ

نیوکمپ عزیزم میدانم این روز ها حال خوشی نداری.راستش را بخواهی این روزها حال هیچ یک از ما خوش نیست. دلتنگ هستیم. دلتنگ فریاد هایی که اکنون به سکوتی مطلق تبدیل شده اند. دلتنگ همه هواداران. پیر و جوان.دلتنگ کسانی که برای همیشه یه گوشه از قلب خود را به نام بلوگرانا زده اند. می دانم که دلتنگی ها را نمی توان با کلمات توصیف کرد. اما امروز با این که تنهاتر از همیشه هستی می خواهم به تو بگویم که تو هیچ وقت تنها نخواهی ماند .می خواهم به یادت بیاورم شب هایی را که جنون در آن جریان داشت. شب هایی که برای همیشه در دل تاریخ حک شده اند.

با من بیا بابی، سعادت در انتظار توست.

بابی رابسون.مرد ارام وهمیشه دوست داشتنی انگلیسی.بابی اولین مربی انگلیسی بارسلونا نبود.انگلیسی های دیگری همچون:جان بارو، جک گرینوِل، الف اسپونسر، رالف کربی، جیمز بلیمی، ویک باکینگهام و تری ونبلز زمانی سکان هدایت آبی اناری ها را بر دست داشتند.در طول مدتی که بابی سرمربی بارسلونا بود همواره بار سنگین جانشین یوهان کرایوف بر دوش او سنگینی می کرد.باری که بعدها شاید یکی از دلایل اصلی اخراج وی وآمدن فن خال بود.

اتلتیکو مادرید،بارسلونا.کاتالان ها به دنبال انتقام فصل قبل.مادریدی در پی تکرار موفقیت.ورزشگاه نیوکمپ لبریز از تماشاگر.اما در نیمکت مردی فارغ از فریاد های هواداران نشسته است.بازی شروع می شود.آتش بازی مادریدی ها شروع می شود.پانتیچ صرب با گل دقیقه نهم خود نیمه اول را شروع و با هتریک خود ان را به پایان می رساند.عجیب است اما غوغای هواداران بازهم ادامه دارد.انگار انها اموخته اند که تا اخرین نفس پای معشوق بمانند و چه زیباست پایان این عاشقانه.نیمه دوم شروع می شود رونالدو جوان در میان تشویق هواداران به میدان می اید.قاتل سیری ناپذیر برزیل تنها  دو دقیقه زمان برای زدن اولین ضربه خود به پیکر اتلتیکو نیاز دارد.تنها سه دقیقه بعد رونالدو بازهم خوشحالی خود را تکرار میکند اما اینبار برای گل دوم خود.هیاهو برای زدن گل تساوی بلند می شود اما با لغزش بایا،دروازه بان کاتالان ها این پانتیچ فرصت طلب است که اخرین تیر خود را به سوی بلوگرانا پرتاب می کند.اما بابی رابسون،او بازهم ارام است.تعویض.خدای من پیستو و استویچکوف وارد می شوند.این دیوانگی محض است.بلوگرانا اکنون با پنج مهاجم بازی می کند.اما این دیوانگی جواب می دهد و هواداران را به جنون می کشاند.گل فیگو اندک هوادرانی که ناامید شده اند دوباره امیدوار می کند.و بازهم قاتل مریخی.اینبار با قدرت هرچه تمام تر.ناامیدی وخستگی چهره مادریدی ها را فرا گرفته است.شبی که قرار بود برای انها رویایی باشد تبدیل به کابوسی وحشتناک شد.کابوسی به نام نیوکمپ.گل پیتزی تیر خلاص بر پیکره اتلتیکو است وتمام.بابی تو برای همیشه در تاریخ ما ثبت شدی.

شیرها در جهنم محکوم به سکوت اند.

مرد هلندی رو نیمکت بارسلونا.لوییس فن خال.هلندی هارا می شناسید؟همان هایی که شکوه و عظمت را با خود به کاتالونیا اوردند.بی شک هلندی ها لایق پرستش هستند.لیگ قهرمانان،چلسی.رقیبی نه چندان اشنا از لندن.با جوانانی جویای نام،به دنبال افتخار افرینی.بازی اول.شکست بارسلونا.قدرت نمایی لندنی ها.تقدیر به چلسی لبخند می زند.بازی برگشت.نیوکمپ،قفسی برای شیرها.مانند همیشه.انگار دیگر این اتفاق دارد تبدیل به یک عادت می شود.غرش های نیوکمپ،دلهره اور برای رقیبان وتسکینی برای روح بازیکنان.دقایق ابتدایی بازی،خطا پشت محوطه ی جریمه.جادوگر برزیلی پشت توپ.ضربه ای محکم وبرخورد توپ به بازکینان حریف.ساق پاهای ریوالدو در کنار کمی شانس کار خودش را میکند.کمی بعد فیگو مقابل دروازه.یک شوت سرکش.راستی لوئیس تو چرا انقدر دوست داشتنی بودی؟
چندی بعد اشتباه دروازه بان بلوگرانا.اندره فلو در مصاف با دروازه خالی وگل.به یکباره رویاهای کاتالان ها فرو می ریزد.اما الان زمان ناامید شدن نیست.اینجا نیوکمپ است.معبد فوتبال.خوب گوش کن انها هنوز هم با عشق نام تورا فریاد می زنند.هفت دقیقه مانده به پایان.یک خطا پشت محوطه جریمه صورت می گیرد.ارسال توپ.ضربه.گل.خدای من باور نکردنی است.خون تازه ای به رگ های نیوکمپ تزریق می شود.امشب شب ناامید شدن نیست.وقت های اضافه شروع می شوند.شیرها خسته و ناامید شده اند.اشتباهی که در وقت های معمولی رخ داد دوباره تکرار می شود.پنالتی.ریوالدو پشت توپ.یک ضربه مطمئن به کنج دروازه.وهوادارانی که فریادهایشان به اسمان برمی خیزد.باورنکردنی است ولی بلوگرانا بازهم می تازد.پاداش این حمله ها،ضربه سری است که توسط کلایورت به آغوش دروازه چلسی می رود.شب رویایی شاگردان فن خال به ظاهر تمام می شود ولی آن جنون هنوز هم ادامه دارد.

بازگشت شیطان به جهنم.

1994.فینال چمپیونزلیگ.بارسلونا،میلان.شکست یاران کرایوف با نتیجه نه چندان معقول.هیجده سال بعد.شیطان در نیوکمپ.اما صبر کنید در جهنم اینجا پادشاه،شیطان نیست.میلان با نسل تازه ای از جوانان پابه میدان می گذارد.جوانانی که در بازی رفت ثابت کردند حرفایی برای گفتن دارند.اما اینجا نیوکمپ است.شما در اینجا محکوم به سکوت هستید.بازی از همان ابتدا با جادوی لئو شروع می شود.یه کار تیمی زیبا وچند ثانیه بعد توپی که در تور دروازه ارام گرفته است.مگر می شود به این تیم امید نداشت.چندی بعد.شوت زیبای دون اندرس و تیرکی که فعلا امیدهای روسنری را زنده نگه می دارد.بازهم لئو.بازهم گل.قدیس نیوکمپ کارش را خوب بلد است.روسنری،درمانده در جهنم نیوکمپ.اما اینبار نوبت درخشش قاتل بلوگراناست.داوید ویا.یک شوت بغل پای مطمئن.توپ،مانند بچه ای که در اغوش مادرش ارام گرفته است،در اغوش تور ارام می گیرد.بلوگرانا پاسخ عشق هواداران را می دهد.با ساختن شبی به یاد ماندنی.ضربه های ابی واناری ها تمامی ندارد.اینبار جوردی البا مامور زدن گل می شود.بازی تمام می شود اما اشک های هواداران تمامی ندارد.اشک هایی که نشان از عشقی دیرینه دارد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی